علم و سازه

مروری بر اطلاعات مهندسی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طاق» ثبت شده است

۱۹
دی

طاق از نگاه بارگذاری به دو دسته باربر و ناباربر تقسیم می‌شود. طاق‌های باربر خود به دو دسته طاق‌های باربر «چَفدپایه» و طاق‌های باربر «جِرزپایه» تقسیم می‌پذیرند، به‌این معنا که پایداری در دسته نخست با روش خمش زیاد قوس به دست می‌آید و در دسته دوم با افزودن بر پهنای جرز. از آنجا که طاق‌های باربر چَفدپایه همواره با خیز بیشتری همراه هستند، خواه ناخواه افراشته تر و بلندتر هستند. خیز نسبت اندازه دهانه‌ی یک طاق به افراز آن است. هرچه عدد مربوط به خیز بیش‌تر باشد مؤلفه افقی نیرو کوچک‌تر شده و پوشش سقف نیرومندتر و سازه پایدارتر می‌گردد.

از نگاه هندسی طاق‌های باربر «چَفدپایه» همواره شَلجمی (بیضی ایستاده) اند که در کمترین خیز نزدیکترین حالت را به دایره پیدا می‌کنند، ولی دست کم در معماری ایرانی هیچگاه دایره کامل نمی‌شوند. طاق‌های باربری که «جِرزپایه» اند از شلجمی به بیضوی (بیضی خوابیده) تغییر شکل می‌دهند که از کسری کمتر از نیم دایره آغاز شده و تا کَفته‌ترین حالت که خمیدگی پیش می‌روند؛ هر یک از این ریختارها قوسی به دست می‌دهد که بسته به نیاز طاقی است که هرچه بهتر خورند سازه است.

طاق‌های نابابر همانگونه که از نامشان پیداست هیچگونه کارایی باربری ندارند و صرفاً برای پدیدآوردن یک پوشش ساخته می‌شوند که بیشتر جنبه آمودی در سازه دارد. این طاق‌های آمودی برای سبک‌تر شدن، بسیار نازک و معمولاً با خیز کم ساخته می‌شوند. گویی خیز کم کمک می‌کند تا پوشش کمتری ببرد و سبک‌تر شود وانگهی پوشش آمودی می‌تواند بسته به نیاز با خیز بیشتر نیز ساخته شود. این خیز از آنجا که هیچ جنبه باربری  ندارد یکسره با سلیقه معمار و چه بسا بنا شکل می‌گیرد. طاق‌ها جدای از ویژگی‌های باربری و ناباربری با توجه به اندازه خیزشان معمولاً به چهار دسته تیز، تُند، کُند، و کَفته تقسیم می‌شوند که به ترتیب از تیز به کَفته، خیز کمتر، نیروی رانشی بیشتر و در نتیجه توان و پایداری کمتر و کمتر می‌شود. نسبت افراز به دهانه در قوس طاق‌های باربر به این ترتیب است: تیز طاق‌های ناباربر به همان دلیل ناباربری بیشتر کارکرد آمود در سازه پیدا کرده و از این رو خیز آن‌ها با تنوع بیشتری همراه می‌شود که لزوماً با بایدهای نسبت افراز به دهانه همراه نیستند. هرچند برای آن‌ها نیز پیمون موجود است.

طاق‌ها از نگاه ساختاری

منظور از ساختار در طاق، چارچوب کلی آن است که فرای اینکه چه قوس یا شیوه آجرچینی در آن پیاده شده باشد در یک ساختار کلی آشکار می‌شود. این ساختارها از این قرارند:

طاق آهنگ، گهواره‌ای یا لوله‌ای: یکی از ساده‌ترین و هم‌زمان پرکاربردترین طاق‌ها در ایران است. این طاق با چینش یکنواخت آجر یا خشت در راستای دو دیوار باربر و به شکل ظاهری نیمه استوانه به صورت تیزه‌دار یا مازه‌دار ساخته می‌شود. این طاق معمولاً به صورت ضربی (پُر) اجرا می‌شود.

طاق کُلَنبو: طاقی بسیار پرکاربرد و استوار که بیشتر برای مناطقی که بیم زمین‌لرزه می‌رود ساخته می‌شود. این طاق به گنبدی کوچک می‌ماند که از چهار سو روی دیوار تکیه دارد و به همین دلیل می‌تواند روی دیوارهای با جرز کمتری سوار شود. این تاق را به سه روش ۱ تویزه‌ای، ۲ دُمغازه‌ای، ۳ کاربندی پیاده می‌کنند.

طاق تاژ: که به چهارطاق هم معروف است. این طاق همانند کلمبو بر چهار دیوار بنا می‌شود با این ویژگی که به سادگی می‌توان روی آن را تخت کرد و طبقه دیگری روی آن بنا کرد.

طاق و تویزه: این طاق با ساخت تویزه‌های گچی بر روی زمین و سپس بارگذاری آن‌ها و اجرای طاق‌ها متناسب با الگوی تویزه‌ها انجام می‌شود. ویژگی طاق و تویزه سرعت بالای اجرای طاق است. همچنین در پوشش‌های ضربی تویزه‌ها می‌توانند جایگزین مناسبی برای دیوار بسیار بلند و جِرز خور اِسپَر برای تکیه پوشش ضربی شوند.

طاق تاوه: طاقی بسیار کم خیز که به خاطر نیروی رانشی افقی بالا بیشتر در ساخت طیقه‌های پایینی که جرز دیوار به اندازه بسنده برای مقاومت دربرابر نیروی رانشی استواری دارد کارایی دارد.

طاق پانیذ: به این طاق دسته زنبیلی هم گفته می‌شود. این طاق در کناره‌های خود کمی گرد می‌شود که شکل دسته پیدا می‌کند.

  • rooholah roohi
۱۸
دی

از آنجا که بسیاری از مصالح ساختمانی قدیمی (مانند سنگ و آجر) به رغم مقاومت مناسب در برابر تنش فشاری، توانایی کمی برای تحمل تنش کششی دارند، طرح قوسی شکل طاق می‌توانست بسیار مفید واقع شود. در یک طاق، بخش بسیار زیادی از بار عمودی فاقد لنگر خمشی بوده و بنابراین هیچ عضوی از طاق، تحت تنش کششی قرار نخواهد گرفت. با این حال آنچه درباره طاق‌ها ممکن است موجب فشار شود، تغییر تنش کششی به تنش برآمده از نیروهای رانشی است. این نیروی رانشی که همواره در راستای افق و به سمت بیرون فشار وارد می‌کند در دو سوی طاق جایی که طاق روی دیوارهای تکیه‌گاه خود می‌نشیند، به اوج می‌رسد که این فشار می‌تواند شکاننده باشد. این فشار با دو روش به خوبی چاره‌اندیشی شده ‌است:

  • افزودن بر خمیدگی قوس (افراشتن هرچه بیشتر خیز طاق): این روش راهکاری کارامد برای کاستن و حتی حذف کامل نیروی رانشی شمرده می‌شود. از آنجا که با افراشته تر شدن خیز طاق و خمیدگی بیشتر قوس، نیروهای رانشی افقی رفته رفته جای خود را به نیروهای فشاری عمودی می‌دهند تیز کردن هرچه بیشتر طاق به پایداری هرچه استوارتر آن در برابر تنش‌های رانشی در راستای افق خواهد انجامید. با این همه این روش با محدودیت‌هایی روبرو است و این محدودیت افزوده شدن بر وزن سازه است که خود فشار فزاینده‌ای را بر کل سازه سربار می‌کند.
  • افزودن بر پهنای جرز: در این روش دیوارها که نقش تکیه‌گاه دارند پهن‌تر ساخته می‌شوند که این موضوع به توان پایداری دیوار در برابر فشارهای رانشی طاق کمک شایانی می‌کند. گفتنی است که این پهنا خود بسته به نوع مصالح سازنده تغییر می‌کند. برای نمونه کمینه یک جرز برای یک دیوار آجری ۳۵ سانتیمتر (برابر با ۵ گره) و برای یک دیوار خشتی ۸۰ سانتیمتر (برابر با ۱۲ گره) است تا پایداری بایسته ایجاد شود. بنابراین  هر قدر از خمیدگی قوس کاسته شود و قوس به خط هموار نزدیک تر شود باید برای جبران تنش به بار آمده به پهنای جرز افزوده شود تا جایی که پایداری دوباره برقرار شود.

از آنجا که طاق گذشته از تیزی یا کفته بودنش در تکیه‌گاه خود که محل دوسیدنش روی دیوار است با فشاری معین از وزن خود روبرو است، از این رو می‌باید با پهنای مناسبی که توان حمل وزن را داشته باشد همراه شود. این پهنا که تَبَره خوانده می‌شود، در بخش دوسش طاق به دیوار که پاکار خوانده می‌شود اندازه‌ای پیمون شده دارد. این اندازه نسبتی با دهانه سازه برقرار می‌کند که در پیمون کمترین آن یک شانزدهم است. به این معنا که هرچه دهانه است تَبَره باید دست کم «یک شانزدهم» آن باشد. برای نمونه می‌توان به گنبد سلطانیه اشاره کرد که دهانه آن ۲۴ گز است که با این حساب جرز دیوارها یک و نیم گز گرفته شده‌است.

 

گاه در برخی سازه‌ها به خاطر عدم پیاده‌سازی درست و دقیق پیمون در برقراری تناسب میان پهنای تبره و اندازه دهانه و خیز طاق، شکست‌هایی در طاق ایجاد می‌شد که برخی معماران را به فکر استفاده از روشی دیگر برای ایجاد پایداری انداخته است. یکی از این روش‌ها کار گذاشتن یک عضو کششی مانند تیر چوبی یا آهنی در پائین‌ترین بخش قوس در فاصله میان دو پاکار است. با این همه این روش نوعی نقص در پیاده‌سازی کامل تناسب است.

 

  • rooholah roohi